مریم خانم

مریم خانم


سلام گرمی میکنم به پزشکان تیم کاشت حلزون استان خراسان در سایت بنیاد گوش :hibiscus:
بنده به عنوان فرد کم شنوا دارای کاشت بایمودال با شنوایی گوش چپ ۳۵ یا ۴۰ دسی بل افت شنیداری کاربر سمعک اینترتون و گوش راستم قبل از عمل ۷۵ دسی بل افت شنیداری داشتم و در حال حاضر کاربر سیستم کوخلیر سی پی ۹۱۰

نمیدونم چه جوری درددل کنم شاید تنلگری باشه برای خانواده هایی که فرزندی دارند وبه تازگی متوجه کم شنوایی فرزندشون شدن ان شالله با آگاهی درست و کامل راه را در جلو قدم بذارن در همه مراحل پشت سر بگذارند تا فرزندشون در آینده موفق و سربلند باشند☘

وقتی به دنیا اومدم دکترا منو معاینه کردن و به مادرم گفتن فرزند شما سالمه اما به دلیل اینکه یک ماه زودتر به دنیا اومده کاراش دیر تر انجام میشه اما در بزرگسالی خوب میشه ، وقتی ۷ ماهه شدم یک روز مادرم قاشق رو چند بار پشت سر هم به سینی زدن من به صداهیچ واکنش نشون نمیدم متوجه شدن که من یک مشکلی دارم نسبت به خواهرو برادرانم فرق میکنم منو بردن دکتر ، دکترمعاینه کردو گفت بله دختر شما کم شنواست احتمال داره به خاطر زردیش باشه گفت فرزندتون رو گفتاردرمانی ببرید اما کسی مادرم رو راهنمایی نکردن
که بچه شما نیاز به سمعک داره چون صدا ها رو میشنیدم اما صداهارو تشخیص نمیدادم . مادرم منو طبق روال همیشگی از دوسالگی هر شش ماهی یکبار دکتر گوش حلق و بینی میبردن . وقتی سه ساله بودم آقای دکتر حسن زاده لوزم رو معاینه کردن گفتن بچه شما لوزه سوم داره باید عمل بشه تا به گفتارمطلوبی برسه. تابستون سال ۷۶ منو بستری کردن و روز عملم رو به خاطر دارم که با پرسنل ها و دانشجویان همکاری نمیکردم منو بردن اتاق عمل که بیهوشم کنن اون اکسپژن سیاه رنگ رو یادمه آقای دکتر رجعتی، اقای دکتر جواد اسلامی و دیگر پرسنل ها هم بودن که منو آروم کنن اصلا آروم نبودم همش بی قراری میکردم اسامی رو بلد نبودم بخونم اما چهره هاشون رو به خاطر دارم منو تحویل مادرم دادن ، خوابیدم وقتی بیدار شدم فهمیدم منو عمل کردن و بهم مرتب بستنی میدادن بخورم تا التهاب لوزم که عمل کردم بخوابه عجب خاطراتی قشنگی داشتم 🤓
در ادامه کلاس های گفتاردرمانی میرفتم که اصلا حس خوبی نداشتم . اما مادرم توی خونه با من کار میکردن هیچ وقت حروف ک و گ رو یادم نمیرود مادرم از طریق خاله بازی، معلم بازی با من حروفارو کار میکردن اما من اصلا تشخیص نمیدادم به یاد دارم وقتی ۴ یا ۵ ساله بودم مهد کودک میرفتم هر وقت مربیم میخواست چیزی یاد بده من فقط به دهنش نگاه میکردم یک موضوع رو یادمه( اَ .. اِ...آ ) بود موضوع کتاب مون این بود که برادر کوچیکه جوهر ریخته بود روی فرش ، برادر بزرگه دعواش کرد( اِ) چرا ریختی؟ برادر کوچیکه گریه کرد( اَ) و باباشون هر دوتاشون دعوا کرد و گفت( آ ) چرا با هم دعوا میکنین؟ ، وقتی رفتم کلاس اول دبستان بدترین زنگ یا درس هفتگی من زنگ دیکته بود ، دفتر دیکته من جلدش قرمز رنگ بود و اصلا هم دوستش نداشتم روزهایی که دیکته داشتم خودمو میزدم به خواب که مدرسه نرم خخخ
من از کلاس اول دبستان تا اول دبیرستان روزهارو در مدرسه میگذروندم اما بعضی وقتا واقعا کم می آوردم مثلا نمی تونستم خوب درس بخونم به خاطر اینکه درک خوبی نداشتم به هر جوری بود میخوندم ‌درسته حافظم خوب بود اما درک شناختم تا حدودی خوب نبود در کنار اسن ها کلاس تلفیقی داشتم سمعک رو برای اولین بار درسن هشت سالگی گرفتم و دیگری درسن یازده سالگی گفتاردرمانی های مختلفی میرفتم و سمعک میذاشتم اما باز هم برام فایده چندانی نداشت
این داستان شاید خیلی از مادران بخونن و بدونن فقط بچه های خودشون نیستن . منم آن روز هارو به سختی گذورندم منتها مادرم پابه پای من بودند که من به اینجا رسیدم .
میدونم دوران سختی بود دوست ندارم بگم شماهمراه با فرزندان تون در این عصر دارین پادشاهی میکنید میخوام بگم هر چیزی سختی خودشو داره . اگر میخواهید موفقیت و به آینده بنگری باید خیلی تلاش کنید قطعا فرزندان تون یک روزی از منم بهتر خواهند بود. به امید آن روز ها :rose:
من تا اول دبیرستان خوندم دیگه ترک تحصیل کردم اونم طی پنج سال که محصل نبودم سال ۹۲ سمعک برای بار سوم تهیه کردم در کنارش کلاس گفتاردرمانی و دوسال کلاس زبان رفتم اما باز هم برایم دشوار بود
تقدیرات من از تابستان سال ۹۴ آغاز میشه . اردیبهشت ماه سال ۹۴ طبق هر سال بینی ام درد میکرد اما اینبار بیشتر درد میکرد . یک روز همراه مادرم رفتم دکتر ... گفتم آقای دکتر بینی ام درد میکنه به من گفت برو سی تی اسکن بگیر جوابشو برام بیار . منم رفتم سی تی اسکن گرفتم جوابشو بردم برای دکتر... گفت باید بینی تو عمل کنم ، شب اومدم برای برادرم تعریف کردم گفتن برو پیش آقای دکتر رجعتی که سه ساله بودی لوزت رو با استاد دکتر حسن زاده عمل کردن برو پیش شون و ببین نظر ش چیه ؟ رفتم پیش شون و سی تی اسکن رو بهشون نشون دادم گفتن شما نیاز به عمل نداری تو دماغی صحبت میکنی من به شما معرفی نامه میدم میری پیش همکارم آقای دکتر کامران خزائنی ببین ایشون چی میگن . منم همراه با نامه رفتم پیش شون گلوم رو معاینه کردن بهم گفتن شما هفته دیگه روز سه شنبه بیا بخش گوش بیمارستان قائم تا با همکارم اقای دکتر رجعتی مشورت کنم که آیا دارو به کامت تزریق کنم یا خیر؟ ؟ منم هفته ی اینده روز سه شنبه رفتم بیمارستان قائم بخش گوش اقای دکتر خزائنی وآقای دکتر رجعتی ازم چندتا سوال پرسیدن آقای دکتر رجعتی گفتند که شما اول آندوسکوپی بینی بگیر و دکتر خزائنی بهم گفت من به شما معرفی نامه میدم هفته دیگه بیا کلینیک قائم تا ازت آندوسکوپی بگیرم منم هفته دیگه رفتم اندوسکوپی ازم گرفتن ولی به نتیجه ای نرسیدن و گفتن ما یک معرفی نامه دیگه میدیم میری پیش دکتر علی ایرانی بیمارستان امام رضا تا ازتون آندوسکوپی بینی بگیرن و جوابشو برامون میاری منم رفتم بیمارستان امام‌رضا آندوسکوپی گرفتم و جوابشو برای آقای دکتر خزائنی بردم بهم گفتن سه مرحله داره ..۱ سه ماه میری گفتاردرمانی اگر خوب نشدی ۲. دارو به کامت تزریق میکینم اگر خوب نشدی ۳. مرحله سوم عملت میکنم . منم گفتم باشه و بهم گفتن معرفی نامه برات مینویسم میری گفتاردرمانی بیمارستان قائم اونجا دستگاه مخصوص افراد تو دماغی صحبت میکنن هست که باهاشون کار میکنن تا تو دماغی شون بر طرف بشه منم رفتم . البته بگم چند جلسه بیشتر نرفتم تا جایی که با دستگاه باهام کار کردن رفتم در کنارش کلاس تربیت شنیداری بود باز هم برام قابل درک نبود کلا رفتن از گفتاردرمانی منصرف شدم .
اونجا بود تصمیم گرفتم مجددا برم بزرگسالان درس بخونم اونم برم رشته شنوایی شناسی ؛ اول دبیرستان رو با رشته علوم تجربی و ریاضی قبول شدم اما بنا به دلایلی نشد برم رشته تجربی بالاخره رفتم رشته معماری دیپلمم رو گرفتم با معدل ۱۸ که اطرافیانم اصلا انتظار نمرات قبولی از من نداشتن لذا به خاطر اینکه من در مدارس روزانه که میرفتم همکاری خوبی در درس خوندن نداشتم به دلیل اینکه درک شناخت خوبی که نداشتم .بالاخره دیپلم مدرسه بزرگسالان رو گرفتم و در بین سی نفر که اول دبیرستان بودیم فقط ۷ نفر تونستیم دیپلم بگیریم چون درس خوندن بزرگسالان خیلی سخت تر از روزانه ست به عنوان مثال هر درسی که روزانه ۷ ماه زمان داریم بخونیم اما بزرگسالان برای هر درسی دوماه و نیم الی سه ماه بازه زمانی داشتیم . البته ریا نشه :hibiscus:
تابستان ۹۷ احساس کردم گوشم سنگین شده رفتم‌پیش اقای دکتر محمد رضا افضل زاده نوار گوشم رو دیدن بهم گفتن شما باید عمل کاشت حلزون بشی من برات نوار گوش جدید مینویسم و معرفی نامه هم بهت میدم شنبه صبح اول وقت میری نوار گوش جدید میگیری بعد میری پیش استادمون آقای دکتر رجعتی منم گفتم باشه . ۲۷ مرداد توی راه بیمارستان قائم باخودم میگفتم کاشت حلزون چی هست؟ چه جوریه ؟ آیا مثل سمعکه و هزار جور سوال دیگه توی ذهنم خطور میکرد خیلی برام عجیب بود اونم تنها برای اولین بار دکتر گوش برم که موضوع کاشت حلزون باشه چون همیشه و همه جا با مادرم بودم ، اول دانشجویان شون منو دیدن بعد خودشون . وقتی رفتم پیش شون یاد زمانی که سه ساله بودم باهاشون همکاری نمیکردم یکجا بشینم منو معاینه کنن اگرم معاینه میکردن اشکام در می اومد
آقای دکتر چند سوال از من پرسیدن و بهم گفتن نوار گوش تو ببینم بهشون نشون دادم و گفتن اگر در کودکی سمعک میگذاشتی الان شاید اونم‌شاید نیاز به کاشت حلزون نداشتی و امکان داره اون گوش دیگت که شنوایی بهتری داره به تدریج افت شنیداری داشته باشین و مجبورید عمل کنی من چند تا معرفی نامه میدم اول میری سی تی اسکن میگیری جوابشو برام میاری بعد میری مرکز کاشت پیش آقای دکتر طالع و بعد معرفی دیگم برای گفتاردرمانی آقای دکتر طیرانی ، منم بهشون گفتم آقای دکتر من خیلی گفتاردرمانی زیاد رفتم خسته شدم بهم گفتن اگر مریض منی باید گفتاردرمانی رو بری اگر نری پس پیش منم نمیای منم گفتم چشم انجام میدم، رفتم سی تی اسکن رو انجام دادم چند روز بعد جوابشو ببرم براشون که منشی شون گفتن اقای دکتر ایران نیستن یک ماه دیگه بیا منم تصمیم بر این گرفتم برم گفتاردرمانی طوس پیش آقای دکتر طیرانی گفتن کاراتون رو زودتر انجام بده که به هئیت امنای ارزی گزارش تون بدن که طولانی نشه . منم نمیدونستم منظورشون چیه بعد ها فهمیدم منظورشون این بود که زودتر عمل میشی اما ای کاش به حرفشون میکردم . ۷ مهر ۹۷ رفتم پیش اقای دکتر رجعتی گفتن بله شما باید کاشت کنی ، اگر نکنی و گرون ترین سمعک هم بخری مثل این میمونه که هیچی نمیشنوی و بهم گفتن شما برو مرکز کاشت کار های پرونده رو شروع کن منم رفتم مرکز کاشت طبقه منهای یک و نامه رو به منشی نشون دادم آقای مهندس کاشانی پایین بودن منشی معرفی نامه منو بهشون نشون دادن و اومدن سمت من و گفتن نوار گوش تون رو ببینم منم بهشون نشون دادم اصلا نمیشناختم شون و بهم گفتن نوارگوش مجددا میگیری و عصر بیا که آقای طالع نامه و تست هاتون رو ببینن و بهم گفتن( سعی کن در زندگیت خودت کاراتو انجام بده ) گفتم چشم ،عصر رفتم خدمت آقای دکتر طالع . که هیچ وقت فکر نمیکردم یک روزی ایشون رو از نزدیک زیارت کنم بهم گفتن من چند تا معرفی نامه میدم چند جا دکترمیری و کارهای پرونده رو شروع کن انجام بده گفتم بسیار خوب ، در کنار کارهای پرونده کاشت حلزون کلاس های گفتاردرمانی هم میرفتم اما خانوادم اصلا موافق عملم نبودن به خاطر هزینه نبود به خاطر عمل وهزاران دردسر دیگه بود . بهم گفتن مریم ما برات بهترین و گرون ترین سمعک رو برات تهیه میکنیم اما عمل نکن گفتم نه من میخوام عمل کنم ، بهم گقتن برو دارو گیاهی گفتم نمیرم . خلاصه کارای پروندم تمام شد ۱۷ دی ماه ۹۷ منشی آقای کاشانی به موبایلم تماس گرفتن و گفتن شما امروز بیا مرکز برای تعیین تاریخ کمیسیون پزشکی منم خوشحال که مثلا شاید زود باشه دوماهه رفتم مرکز کاشت آقای کاشانی بهم گفتن بهت معرفی نامه میدم فرداصبح ساعت ۷میری بخش گوش بیمارستان قائم کمیسیون پزشکی دارین منو میگید واقعا شوک بهم وارد شد‌
یک سال زندگیم به همین روال گذشت تا اینکه ۱۳ اسفند ماه سال ۹۸ نوبت عملم شد و فردا رفتم برای عمل کاشت حلزون پرسنل بخش گوش گفتند به دستور وزارت بهداشت به دلیل کووید ۱۹ تمامی عمل ها به جز عمل های ضروری تا اطلاع ثانوی کنسل میباشد اومدم خونه تصمیم بر این گرفتم که کتاب بخونم اولین کتابی که خوندم مادرم گفتن مریم خیلی بلند میخونی یکم یواش تر بعد یک کانالی ویدیو کتاب پیدا کردم و گوش کردم فهمیدم خیلی آروم میخونه و منم سعی کردم آروم بخونم و متوجه شدم خیلی از کلمات، جملات که در زندگی مون کاربردیه بلد نیستم تا اینکه۵ خرداد ماه سال جاری آقای کاشانی بهم پیام دادن و گفتن شما پس فردا عمل داری فردابیا مرکز کارای عمل رو انجام بده رفتم کارامو انجام دادم ، وبعد رفتم بیمارستان عمل شدم وارد دنیای شیرین کاشت حلزونیا شدم . چهل روز بعد از عملم دستگاه بیرونی رو نصب کردم .
راستش خودمم باور نمیکردم که چه دنیای قشنگیه لذا دو روز بعد از نصب دستگاه صبح زود از خواب بیدار شدم توی خونه راه میرفتم صدای پرز های قالی رو شنیدم متوجه شدم راه رفتنم تا حدودی تند بوده سعی کردم یواش تر راه برم ، سه روزبعد من توی اتاق بودم صدای ریز کردن کاهو رو از توی آشپز خونه شنیدم ، دو روزبعدش صدای خش خش جارو کردن توی حیاط رو از پذیرایی شنیدم خیلی خوش حال بودم ، اما در کنارش هر سری دستگاه رو روشن میکردم سرم رو باید محکم میگرفتم و باخانوادم میگفتم اصلا صحبت نکنید سرم درد میکنه🙂
یک روز اقای کاشانی توضیحات دستگاه رو برام گفتن ویک روزدیگه رفتم پیش شون بهم گفتن بهت معرفی نامه میدم برای شروع کلاس های گفتاردرمانی منم از مرداد ماه سال جاری شروع کردم به کلاسا ، حروف های س... ش.. رو که از کودکی تا قبل از عملم نمیشنیدم اونم با سمعک اما به لطف خداوند با دستگاه که هنوز سه ماه نشده بود شنیدم
و در کنار این ها درک شناخت، کتاب خوانی کار کردند و در حال حاضر هم روی جملات مختلف گفتاردرمانم با من کار میکنن .

یک متن یک‌جایی خوندم اینکه میگن ما همه دوست داریم برای یک‌نفری یک کاری انجام بدیم همه بسیج میشیم یا اینکه طرف دوست داره یک‌کاری انجام بده دیگران اجازه نمیدن که کاری‌رو انجام بده اونجاست که خدا خودش کارهارو راست و ریس میکنه
یک‌آیه قرآنی: یا اَیُها الَذینَ آمنواء و هُوَ کُلِ شیء القدیر . ای کسانی که ایمان آورده اید خداوند بر هر چیزی تواناست

زندگی یعنی حس خوب شنیدن🦻

تشکر و قدردانی ویژه دارم از همه عزیزانی در حوزه شنوایی فعالیت دارند که با بنده یاری کردند و همچنین مادرعزیز از جمله خانم نادری که کتاب خواندن روبهم پیشنهاد دادن و علی الخصوص آقای مهندس کاشانی که با من همکاری فراوانی کردند با اینکه ایشون مشغله کاریشون زیاد بود اما با لطف و محبت شون روز های هم بود که خسته بودند اجازه اینو میدادن که من ازشون سوال بپرسم و در کنار اینها نکات آموزنده ای بهم یاد دادن حالا چه زندگی شخصی و چه زندگی اجتماعی:tulip:
میتونم بگم تیم کاشت حلزون بهترین معلم درس زندگی برای من بودن و هستن
برای شما همه عزیزان تیم کاشت حلزون استان خراسان و همچنین گروه کشوری انجمن پروانه ها🧚♂( خانم دکتر گیتا موللی)
آرزوی شادکامی و سلامتی از خداوند متعال خواستارم
با احترام و ارادتمند شما ( مریم فولادی. عطر گل یاس ) پاییز

برای ارتباط با بنیاد گوش از طریق تلفن یا ایمیل زیر اقدام کنید.

۰۵۱۳۸۴۲۱۶۱۶ info@earfoundationir.com

۹۹



ارسال نظر


اگر تصویر خوانا نیست اینجا کلیک کنید
همزمان با تأیید انتشار نظر من، به من اطلاع داده شود.
* نظر هایی كه حاوی توهین است، منتشر نمی شود.
* لطفا از نوشتن نظر های خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.